MELA

MELA یا «انجمن کتابداران خاورمیانه» (Middle East Librarians Association) یکی از انجمن های فعال و تاثیرگذار کتابداری در ایالات متحده آمریکاست. البته این انجمن اعضا و حوزه فعالیت های خود را به آمریکا محدود نکرده است و کتابداران بسیاری از کشورهای کانادا، انگلستان و خاورمیانه عضو آن هستند.

همه کتابداران شاغل در حوزه منابع کشورهای خاور میانه (از مراکش تا پاکستان، و کشورهایی که سابق بر این جزئی از اعراب، امپراتوری عثمانی،‌ و مغول ها بوده اند) و همچنین تمامی افراد علاقه مند به این حوزه با پرداخت حق عضویت 30 دلار در سال به عضویت آن پذیرفته می شوند. 

MELA اهداف متعددی را پیگیری می کند، اما به طور خلاصه می توان گفت که هدف از تاسیس آن کمک به کتابداران حوزه منابع کشورهای خاور میانه و کمک به کتابخانه های دارای این منابع است. به عنوان مثال این انجمن تاکنون کمکهای فراوانی به کتابخانه های عراق و کتابخانه و اسناد ملی عراق نموده است. (تاکنون فکر می کردم فقط دو کشور کانادا و ایران کتابخانه ملی و آرشیو ملی خود را ادغام کرده اند، اما الآن متوجه شدم که عراق هم همین کار را کرده است).

گروه بحث ایمیلی MELA یکی از بهترین گروه های بحث است که تاکنون دیده ام. اعضای آن به خوبی با یکدیگر تعامل دوستانه و حرفه ای دارند. موضوعات گوناگونی در این گروه بحث مطرح می شود و اعضا در آن با اشتیاق شرکت می کنند. هر از چند گاهی کسی سوالی می پرسد و دیگران پاسخ می دهند. حتی گاهی یکی می پرسد که مراجعه کننده ای فلان مطلب یا منبع را از من خواسته است، آیا کسی می داند که از کجا می توانم آن را بیابم؟ اعلام فرصت های شغلی از دیگر موضوعات مطرح در گروه است. نمونه ای از نامه های مطرح شده در گروه:

[MELANET-L] Persian manuscripts online

http://armacad.blogspot.com/2011/02/armacad-persian-manuscripts-online.html

 Nora Avetyan

Armenian and Persian Catalog Librarian

Office: 310-825-****

در این نامه، خانم نورا که فهرستنویس منابع ارمنی و فارسی در کتابخانه دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس (UCLA) است، نشانی وبلاگ مربوط به نسخ خطی فارسی را برای اعضا به اشتراک گذاشته است. قابل توجه موسیو کتابدار که هیچ وقت حتی یک خط هم نمی نویسد!

یا این یکی:

[MELANET-L] Akhbār ṭibbīyah and al-Ṭabīb

Hi,

Does anyone hold Akhbār ṭibbīyah (nos. 1-4, 1874) and its successor title al-Ṭabīb (nos. 5-56, 1874-1882) besides the British Library? I know that there was a new series of al-Ṭabīb starting in 1884, but our patron only needs the earlier issues.

Thanks,

Michael Hopper

MELA مدتی است که صفحه ای را به فهرستنویسی منابع عربی و صفحه دیگری را به فهرستنویسی منابع فارسی اختصاص داده است. البته بخش فارسی آن هنوز در حال تکمیل شدن است. صفحه ای نیز به معرفی RDA و آموزش آن اختصاص داده شده است.

کتابداران عضو هیات مدیره و کمیته های تخصصی MELA از جمله کتابداران برجسته و زبده در کتابخانه های بزرگ آمریکا و کشورهای دیگر هستند. در آمریکا عضویت در این انجمن برای کتابدارانی که داوطلب استخدام به عنوان کتابدار منابع خاورمیانه هستند، یک امتیاز محسوب می شود. من خودم عضو MELA هستم!

الکترونیک یا الکترونیکی؟

این «الکترونیک» بیچاره آواره مانده که چطور به زبان مردم ما بیاید. بعضی ها الکترونیک خوانندش و بیشتری ها «الکترونیکی». نمی دانم چرا همین مردم وقتی به واژه «فابریک» می رسند، احترامش را نگه می دارند و فابریکی نمی گویند!

پسوند ic- وقتی به اسم می رسد، به صفت تبدیلش می کند.

مثل faber که در انگلیسی قدیم به معنی صنعتگری است که با مواد سخت کار می کند پس وقتی پسوند ic- به انتهای آن بیاید، معنی چیزیست که ساخته صنعتگر مواد سخت است (البته معنی آن از اواخر قرن هجدهم به پارچه تغییر یافته است). 

یا مثل electron که معرف حضورتان هست و وقتی پسوند ic- بگیرد به معنی چیزی که با الکترون کار می کند، می شود.

Online Etymology Dictionary یکی از منابع خوب ریشه شناسی واژگان در زبان انگلیسی است.

حالا شما به من بگویید آیا می شود «ی» نسبت یا هر ی دیگر را به الکترونیک یا فابریک یا واژه های مشابه آن افزود؟!! آن وقت معنی آن چه خواهد شد؟!

بگذریم ...

چندی پیش دوست گرامی ام دکتر زین العابدینی پرسیدند که «وضعیت کتابهای الکترونیک و استفاده از آنها در کتابخانه چگونه است؟».  

در پاسخ به این سوال پست مختصری نوشتم اما بعد طی صحبت با سردبیر محترم مجله الکترونیک عطف قرار شد در آن مجله منتشر شود. مطلب را یک هفته پیش تحویل داده ام اما هنوز منتشر نشده است. 

اصلا من به این مجله عطف انتقاد دارم. خیلی هم انتقاد دارم. آخر یکی نیست بگوید اگر امکانات ندارید، چرا از کمک های افراد بی طرف و خیرخواه استفاده نمی کنید؟ یا ببندید در آن مجله تان را یا کمک ها را قبول کنید تا جانی بگیرید! این همه تاخیر در انتشار مطلب؟!!! ;)

فکر نکنید همین یک انتقاد را داشتم ها! انتقادهای دیگرم را بعدا می نویسم. حتی شاید یکی از داستانهایی که با آن مجله داشتم را برایتان بازگو کنم تا شما خود قضاوت کنید. (به روش نشریات زرد!)

نرم افزار مدیریت کتابخانه های کوچک

یاشار عزیز در تاریخ 24 اردیبهشت 1392 ذیل پست کپی و پرینت در کتابخانه پرسیده اند که:

«نرم افزار خاصی برای مدیریت کامیپوترها (همون کامپیوترهای کافی نت ) استفاده می کنید ؟

امکان گفتن اسم و مشخصات این نرم افزار هست ؟ آیا امکان تهیه در ایران هم دارد ؟»


یاشار جان، من در عمرم دوبار بیشتر به کافی نت نرفته ام! چیزی که از نرم افزار کافی نت می دانم این است که هم فـیـلـتـر دارد و هم قابلیت مدیریت زمان بهره برداری از استیشن ها. نرم افزار کتابخانه ما هم از این لحاظ شبیه به نرم افزار کافی نت است با کمی تفاوت.

در کتابخانه ما کامپیوترها دارای اینترفیس یکسان هستند. مثل کامپیوترهای متصل به هر شبکه ای، اینجا هم هر کاربر با وارد کردن شماره عضویت و نام خانوادگی خود وارد کامپیوتر یا بهتر است بگویم وارد شبکه کتابخانه می شود.

شماره عضویت یک عدد 14 رقمی است. این عدد همراه با بارکد بر روی کارت عضویت درج شده است. کارت عضویت فقط حاوی بارکد و شماره عضویت است. تصویر و نام کاربر در کارت عضویت درج نمی شود، بنابراین اگر کاربری کارتش را گم کند و کسی آن را پیدا کند، نمی تواند از آن سوء استفاده کند، زیرا نام خانوادگی دارنده کارت را نمی داند. 

بعد از وارد شدن به شبکه، اگر بخواهید وارد اینترنت شوید، با کلیک کردن بر روی آیکن مرورگر IE، یک صفحه باز می شود که کلی در آن روضه خوانده اند و تهدید کرده اند که مبادا وارد سایت های بد بشوید و مبادا از این امکان برای کارهای بد استفاده کنید. با کلیک کردن بر روی دگمه Accept شما می توانید وارد اینترنت شوید. البته در این جا چک کردن ایمیل، چت کردن، دیدن فیلم و کارتون، بازی آنلاین و این جور چیزها خلاف محسوب نمی شود.

هر کاربر مجاز است روزی 60 دقیقه از کامپیوتر استفاده کند. در صفحه مانیتور کنتور کوچکی دقایق رفته و مانده را به شما اعلام می کند. اگر کاربری وقتش تمام شود و کارش نیمه تمام بماند، اگر کار قابل توجیهی داشته باشد می تواند از کتابدار مستقر در سالن بخواهد که زمان بهره برداری از کامپیوترش را یک ساعت دیگر تمدید کند. چند اتاق پژوهش انفرادی هم داریم که زمان استفاده از کامپیوتر آنها دو ساعت است.

اگر تمام استیشن ها پر باشد، کاربر می تواند با استفاده از کامپیوتر آزاد که تصویرش را در اینجا می بینید، با استفاده از همین نرم افزار، نامش را در نوبت کاربری ثبت کند تا به محض خالی شدن جا، بتواند طبق نوبت از آن استفاده کند. 

البته کاربر اگر بلد نباشد چطور با این کامپیوتر کار کند یا تنبلی کند، می تواند از کتابدار مستقر در سالن بخواهد که برایش جا رزرو کند.

برنامه ای که در کتابخانه ما برای مدیریت کامپیوترها اسفتاده می شود، PC Reservation نام دارد. این برنامه برای مدیریت کتابخانه های کوچک طراحی شده است و کارایی نسبتاً خوبی دارد. طی تماس تلفنی که با شرکت طراح آن داشتم، به من گفته شد که در کشورهای دیگر، از جمله در خاور میانه، نمایندگی فروش و خدمات دارد، اما شخصی که با من صحبت می کرد نتوانست بگوید در کدام کشور خاور میانه نمایندگی دارند!

 

اما نکته جالب توجه این است که در کتابخانه ما از نرم افزار دیگری به نام EnvisionWare Release Station برای مدیریت پرینت یا دستور چاپ های ارسالی از استیشن ها، استفاده می شود. این نرم افزار می تواند به راحتی هزینه پرینت های ارسالی هر کاربر را حساب کند و اگر کاربر هزینه را با دستگاه خوددریافت که در تصویر می بینید پرداخت نکند، می تواند پول را به کتابدار بدهد.

طبق استعلام تلفنی امروز من از آن شرکت، قیمت برنامه PC Reservation همراه با EnvisionWare Release Station برای یک ساختمان 30 کامپیوتری حدود 5000 دلار آمریکا است. اگر تعداد ساختمان ها یا کامپیوترها تغییر کند، قیمت آن هم تغییر می کند.

به نظر من مشابه این برنامه را می توان در ایران پیدا کرد یا حتی مهندسان نرم افزار ما می توانند به سادگی مشابه آن را طراحی کنند. تنها چیزی که گمان می کنم ما نداریم، همین دستگاه های دریافت پول است که آن را هم می توانند بسازند.

دکتر حری

امروز حسب عادت سری به مجله الکترونیک عطف زدم و با کمال ناباوری دیدم در سوگ درگذشت دکتر حری سیاهپوش شده است.

دلم گرفت. یاد اوقات خوشی افتادم که در کلاس های ایشان داشتم. یاد دو سه باری که به خاطر پایان نامه ام نزد ایشان رفتم. او استاد مشاورم بود. 

در دوره کارشناسی ارشد کتابداری دانشگاه تهران، در اغلب کلاس ها سر درد می گرفتم، چون یا از آن درس خوشم نمی آمد، یا استادش در حد و اندازه ای نبود که من دانشجو را راضی کند. فقط دو استاد بودند که با اشتیاق به کلاسشان می رفتم و درسشان هم برایم جالب و غیرتکراری بود: یکی دکتر حری و دیگری مهندس نقشینه.

دکتر حری همیشه درس را با نکته ها و امثال و حکم شیرین می کرد. مثل هایی که به کار می برد ناب بود و جایی نشنیده بودم. یکی این بود که هرگاه یکی از دانشجویان از سخت بودن موضوعی یا درسی یا طولانی بودن تحقیقی گلایه می کرد، دکتر لبخندی می زد و می گفت: 

- بله، هزار آداب دارد خر چرانی، هواپیما نیه ترتر برانی!


روحش شاد و قرین رحمت باد!

سخن رانی

10 روز دیگر در دانشگاهی در یکی از ایالت های همسایه سخنرانی مختصری دارم. دارم کمی دمبل می زنم تا بتوانم خوب سخن را برانم. 

متاسفانه تا پایان این برنامه، نمی توانم بنویسم.

فعلاً

خوش باشید

لپتاپت تو حلقم!

آقا/خانم، من دیگه به کتابخانه های وطنی کاری ندارم. یعنی نمی تونم کاری داشته باشم، چون مقایسه کتابخانه های این وَر و اون وَر دنیا (یا به عبارتی: هر دو وَرش) داره دیوووووووونه ام می کنه.

اصلا بذار بگم تا شما هم بفهمین من چی می کشم:

کتابخانه دانشکده ای دیویس، متعلق به دانشگاه دولتی ایالت کارولینای شمالی، که یکی از ایالت های نه چندان پولدار آمریکاست، تا همین دو سال و خورده ای پیش به دانشجویان عزیز دوره کارشناسی ارشد به بالا، لپتـــــــــاپ امانت می داده، اما چون از هفتم مرداد 1389 با کمبود متقاضی مواجه شده، امانت دادن لپتاپ به آنها را متوقف کرده و کلاً داده به دانشجویان دوره کارشناسی!!

ما کجا و اینا کجا!!

Laptop Checkout

Davis Library no longer circulates laptops due to low demand. Laptops may be checked out at the Undergraduate Library

For more information, see House Undergraduate Library Laptops and Wireless Services


اول آوریل

قرار است از اول ماه آوریل 2013 همه کتابخانه های بزرگ و متوسط آمریکا به جای AACR2 از RDA به همراه FRBR استفاده کنند. RDA خوب است اما FRBR کمی مشکل است و آدم را اذیت می کند.

در آمریکا خیلی از کتابخانه ها مدتهاست که دارند دوره های آموزش FRBR و RDA برای کارکنانشان برگزار می کنند. همه کتابدارها به تکاپو افتاده اند در این دوره های آموزشی شرکت کنند تا از قافله عقب نمانند. در حال حاضر دانستن RDA , FRBR برای متقاضیان استخدام در کتابخانه ها مزیت محسوب می شود، اما از مارس سال بعد دانستن آن یکی از الزامات استخدام خواهد بود.

با این حساب از اول مارس 2013 فاصله بزرگی بین فهرستنویسی در ایران و آمریکا به وجود خواهد آمد.

از زمان ابداع مارک تا به کارگیری آن در ایران یک چیزی حدود 30-40 سال طول کشید. امیدوارم این یکی زودتر از 10 سال وارد کشورمان بشود. البته تغییر سیستم همیشه با دشواری هایی همراه است و اتخاذ تصمیم برای آن با توجه به پیشینه های عظیم منابع کتابشناختی، دل شیر می خواهد. همین کتابخانه کنگره هم سال ها با خودش درگیر بود که این کار را بکند یا نه!

علی الحساب فهرستنویسان فعال و خوش فکر می توانند از منابع آموزشی کتابخانه کنگره (RDA: Resource Description & Access Training Materials) برای خودآموزی RDA استفاده کنند. این منابع در حال حاضر در خیلی از کتابخانه های آمریکا برای آموزش RDA به فهرستنویسان کتابخانه ها مورد استفاده قرار می گیرد.

این پاورپوینت جالب را هم برای درک ساده RDA ، FRBR و MARC21 دانلود کنید و ببینید. معرکه است!

در این باره هفته پیش با خانم رجینا رینولدز، رئیس مرکز ملی ISSN آمریکا مستقر در کتابخانه کنگره، تلفنی صحبت کردم. داستان صحبت با او شنیدنی است و باید سر فرصت برایتان تعریف کنم. او می گفت یکی از نقاط ضعف بزرگ FRBR این است که بیشتر برای تکنگاشتها مناسب است تا پیایندها. گفت که دارند تلاش می کنند تا این ضعف را برطرف کنند.


پنج شغل سخت دنیا

دلشان خوش است! معلوم نیست چند نفر در چه شرایطی نشسته اند و شغلهای سخت دنیا را رتبه بندی کرده اند:

۱) کار در اورژانسهای درمانی، ۲) ملوانی و دریانوردی، ۳) رانندگی تاکسی، ۴) گاوداری، ۵) چوب بری.

به نظر من کتابداری به چند دلیل سخت ترین کار است:

۱- بی توجهی عمومی به کتابخانه ها

۲- ناشناخته بودن کتابداری در جامعه (در هر محفل و مکانی مجبوری توضیح بدهی کتابداری چیست و چه فرقی با گردگیری کتاب دارد)

۳- دستمزد کم این حرفه (خداییش اون موقع که برای ترجمه شفاهی ساعتی ۳۰۰۰ تومان به من می دادند، برای کار کتابداری ساعتی ۷۰۰ تومان به من پیشنهاد کردند!!!)

۴- آوارگی میان رشته های مختلف و اجبار به اختراع میان رشته ای بودن این رشته!

۵- تصور کنید من بی مایه بخواهم وانمود کنم خیلی حالیمه. خب سخته دیگه! (از این من ها در این رشته کم نیست...)

The End of the Internet

 

فکر می کنید آخرین صفحه اینترنت چطور صفحه ای است؟

در آن چه نوشته شده است؟

پس از دیدن آن چه کار باید کرد؟

برای دیدن آخرین صفحه تولید شده در اینترنت اینجا را کلیک کنید.

البته اگر هم حوصله کلیک آن را ندارید می توانید ادامه مطلب را کلیک کنید.

ادامه نوشته

تیراژ

حين ول‌وبگردي سري هم به سايت کتاب نیوز زدم. ديدم در ستون خبرها تيتر جالبي زده از مصاحبه با حجت الاسلام جعفريان، رئیس کتابخانه مجلس: «کتابخانه‌های عمومی را توسعه‌ دهید نه کتابفروشی‌‌ها را!».

 خواستم مطلبي بنويسم، ديدم همان اصل جملات ايشان را بياورم بر هر كدام نظر كوچكي بدهم كفايت مي كند:

 -  در مقایسه با تعداد جمعیت فارسی زبان در جهان شمارگان  5 هزار نسخه بسیار مطلوب است. [خب اگر از 70 ميليون جمعيت ايران (از جمعيت فارسي زبانان افغانستان صرف نظر مي كنم) تنها 30 ميليون نفر سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، با توجه به انتشار كمتر از 1000 عنوان كتاب غير درسي در ماه، با تيراژي كه ايشان فرموده اند در طول سال به هر نفر حدود 2 عنوان كتاب مي رسد. آيا اين تعداد معقول است؟!].

-  عاقلانه ترین راه این است که شمارگان کتاب همان سه هزار نسخه باشد [ديگه بدتر].

-   حتی من پیشنهاد می کنم شمارگان کتاب بیش از یکهزار نسخه نباشد [وامصيبتا!].

-  مشکل عمده ای که مانع از افزایش شمارگان می‌شود این است که ... اگر کتابی مدت زمان زیادی در انبار بماند، در لحظه فروش باز به قیمت اولیه فروخته می‌شود [مگر كتاب سيرترشي است كه كهنه اش گرانتر باشد؟!].

 اگر قیمت کتاب به روز تعیین شود ناشر می‌تواند خطر کند و شمارگان را افزایش دهد [خب اگر بند اول صحبت ايشان صحيح باشد، كتابها به هر حال روي دست ناشران باد مي كند كه!].

-  تصور اینکه هر کسی باید کتابخانه خصوصی داشته باشد تصور نادرستی است، چرا که وسعت کوچک آپارتمانها اجازه داشتن کتابخانه خصوصی را نمی‌دهد [دليل از اين بهتر نبود؟!].

-   بیشتر کلکسیونرها دنبال تشکیل کتابخانه خصوصی هستند [!].

-   ما نیازمند توسعه کتابخانه‌های عمومی هستیم [اين جمله را بايد با آب طلا نوشت. هرچه مي كشيم از كمبود كتابخانه عمومي است] نه کتابفروشیها [اين كتابفروشي هاي بيچاره چكار دارند به كتابخانه ها؟ بهتر نيست بگذاريد بی سر و صدا کارشان را بکنند و در عوض مردم را به كتابخواني ترغيب كنيد؟!].

هنوز هم کتابدار نیستم!

دیروز جلسه دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشدم در رشته کتابداری و اطلاع رسانی به خوبی خوشی تموم شد. امروز یکی از دوستانم ضمن تبریک به من گفت که "تو هم تاب برداشتی، پس دیگه نگو «بعدا کتابدار» هستی، از این به بعد «ک-تاب-داری»!"

البته «تاب» من خیلی بیش از اونیه که او فکر می کنه. تاب و طاقت من خیلی زیاده! همین که  تونستم با وجود مشغله زیاد و غرغرهای عیال محترمه و دروس پرمحتوایی(!) که به ما ارائه می شد، درسمو به پایان برسونم، به گمانم شق القمر کرده ام!

ولی هنوز اعتقاد دارم که کتابدار نیستم و شاید «بعدا کتابدار» خواهم شد! چرایش را اگر بخواهید بعدا عرض می کنم.

فعلا زیاده عرضی نیست.

عزت زیاد

راست كليك غارت گونه!

جمله «شما مجاز به راست کلیک نمی باشد» که در پی عمل ناجوانمردانه و غارتگرانه «راست کلیک» در یکی از وبلاگهای همکارانمان ظاهر می شود، از نادر جملاتي است كه نه تنها كليك كننده غارتگر و چشم به مال مردم دوخته را ناراحت نمي كند، بلكه لبخند مليحي را نيز بر لبان او مي نشاند!

 

در اين رابطه جوكي به خاطرم خطور كرد اما «عمراً كتابدار»  عزيز مرا از نقل آن نهي فرمود. فكر نكنيد كه جوك بي ادبانه اي بود، نه، اتفاقا خيلي هم ادبي بود! اما ما در ميزان ربط آن به «راست كليك غارت گونه» با يكديگر اختلاف نظر داشتيم.

 

به هر حال، گلواژه آن جوك اين بود كه: «اصلا كي با تو زر زد!».

شاپاي رابط (ISSN-L)

یک خبر داغ داغ داغ از شاپا که برای اولین بار در ایران در وبلاگ فخیمه حلقه پیاز منتشر می شود:

ویرایش جدید استاندارد ایزو ۳۲۹۷ مربوط به ISSN منتشر شد. در این ویرایش نوعی شاپای جدید به نام  «ISSN-L» یا «Linking ISSN»پیشبینی شده است.

هنوز معلوم نیست که معادل فارسی این شاپای جدید چیست، اما آگاهان احتمال می دهند که معادل آن «شاپای رابط» یا «شاپا-ر» خواهد بود.

پیشتر به جای ISSN-L شاپای دیگری با همین نقش پیشنهاد شده بود به نام MNI که کوته نوشت Medium-Neutral ISSN است،اما مورد موافقت کمیته تخصصی مربوطه در مرکز بین المللی ISSN قرار نگرفت.

این شاپای جدید معرف یک پیایند بدون در نظر گرفتن فرمت انتشار آن (چاپی، الکترونیکی، بریل، ...) است. مثال: «مجله علمی-پژوهشی حلقه پیاز» را در نظر بگیرید که در قالبهای گوناگون چاپی، برخط،سی دی، بریل منتشر می شود:

ادامه نوشته

حلقه پیاز به بازار امد!

عالم کتابداری و اطلاع رسانی میهنمان ایران فقط یک وبلاگ تخصصی و جدی کم داشت تا کامل شود. جمعی از متخصصین این رشته طی پژوهشی دریافتند که تنها چاره کار، استمداد از پیاز است! انشاالله با ورود حلقه پیاز به بازار آشفته کتابداری ایران، مشکل پیش گفته رو به اضمحلال خواهد رفت. در آینده نزدیک حقایق بیشتری از این وبلاگ تازه متولد شده و دلایل ظهور آن خواهیم نوشت