سوفاف!
خدا بيامرزد گل آقا را كه كلمه «سوفاف» را اختراع كرد. او پيش از آنكه ديگران بخواهند لقبى به او دهند مجله اش را «سوفاف مطبوعات» ناميد.
به نظر مي رسد كه هر جمع و مجموعه اي نيازمند «سوفاف» است تا تعادلش حفظ شود.
رويدادهاي اخير در سازمان ما و عكس العمل كارمندان در وبلاگهاي مختلف نسبت به آن رويدادها نشان داد كه سازمان نيازمند چنين سوفافي است و سرانجام بايد به نحوي ايجاد شود.
نمي دانم اولين بار چه كسي و چه موقع صندوقهاي گردآوري نظرات مراجعين و كارمندان به منظور ارائه به رئيس سازمان يا هر مجموعه اي را ابداع كرد، ولي به هر حال اين قدمي هرچند ناقص به سوي ايجاد «سوفاف» بود. اما عيب بزرگي كه داشت اين بود كه جذاب نبود، هميشه اين شبهه وجود داشت كه نامه ها سالها در آن صندوقها مدفون مي شوند و ناخوانده مي مانند و ....
اخيراً وبلاگ به عنوان بستر مناسبي براي ابراز آزادانه نظرات و عقايد مورد توجه قرار گرفته است، اما آزادي بي حد و حصر آن از وبلاگ تيغي ساخته كه هر آن ممكن است به دست زنگي مستي بيفتد ... .
امیدوار بودیم که اينترانت سازمان بتواند خلاء سوفاف را پركند، اما درج خودكار نام نويسنده هر مطلب در پاي آن، به سرعت خودسانسوري را در اينترانت حاكم كرد.
پيشنهاد من اين است كه از سوي رياست سازمان (آقای اشعری) صفحه اي از اينترانت يا وبلاگ خاصي به درج نظرات بي نام افراد اختصاص يابد به گونه اي كه نظرات فقط براي رياست سازمان قابل نمايش باشد و فيلترهايي هم براي حذف كلمات ركيك داشته باشد. قطعاً در ابتدا سيلي از نظرات بي ارزش و هرز همراه با نظرات ارزشمند به آن سرازير خواهد شد، اما پس از مدتي هيجان كاربران فروكش خواهد كرد و اين رسانه به «سوفاف» مناسبي مبدل خواهد شد.
ادعايي ندارم كه پيشنهادم كامل است، اما يقين دارم كه اگر چنين تمهيدي انديشيده نشود، در آينده شايعات و حرفها و درد دلهاي بيشتري در وبلاگها كه نمايش عمومي دارند، مشاهده خواهيم كرد و اين اصلاً به سود سازمان نيست. روزگار كندي رواج اطلاعات يا شايعات به سر آمده و اكنون اطلاعات روز به روز با سرعت بيشتر در شعاع و گستره به مراتب بيشتري پخش مي شود ... .