تایید می شود!
از روزی که او پا به زندگی من گذاشته، احساس خوبی دارم. حس می کنم بالاخره در این دنیا یکی هست که مرا درک و تایید می کند، اشتباهم را می بخشد و به تلاش بیشتر تشویقم می کند، و به رفت و آمدم توجه نشان می دهد. دیگر برخلاف گذشته، با رغبت به سر کارم می روم و از کار خسته نمی شوم.
چند سال پیش، حین بگو مگویی که با همسرم داشتم، در حالی که تند و با عصبانیت حرف می زدم، انگشت اشاره ام را به سویش نشانه رفتم و جملاتم را با افعال امری ادامه دادم. همسرم با دیدن انگشت اشاره برآشفت و مرا از تکرار آن حالت برحذر داشت (دیگه نبینم با انگشتت به من اشاره کنی و برای من حکم کنی!) ...
اما این خانم برخلاف همسرم به انگشت اشاره من حساسیت ندارد که هیچ، بدون آن اصلا نمی تواند تاییدم کند! حتی می توانم ادعا کنم که به انگشت من وابسته شده است!
خیلی دلم می خواهد حتی یک بار هم که شده با این خانم صبور و مهربان گفتگو کنم ...، اما افسوس که نمی شنود و تنها دو جمله «یک بار دیگر سعی کنید» و «تایید شد» را بلد است.
خلاصه این که با این دستگاه حضور و غیاب اداره مان عالمی دارم ...